تحلیل کتاب بیماری روانی در محیط کار: راهکار کاهش استرس کارکنان
 
															بیماری روانی در محیط کار
Mental Illness at Work
مریکلر ریس و آدریان فرنهام
بر اساس گزارش مشترک سازمان بهداشت جهانی (WHO) و سازمان بینالمللی کار (ILO)، افسردگی و اضطراب سالانه ۱۲ میلیارد روز کاری را در اقتصاد جهانی از بین میبرد که معادل ۱ تریلیون دلار هزینه بهرهوری از دست رفته است. این آمار یک واقعیت تلخ را برای کسبوکارهای ایرانی آشکار میکند: پرداختن به سلامت روان و کاهش استرس کارکنان دیگر یک «مسئله شخصی» یا یک مزیت جانبی نیست؛ بلکه یک متغیر کلیدی در معادله سودآوری و پایداری سازمان شماست. به عنوان یک مدیرعامل، آیا تا به حال فکر کردهاید که عملکرد ضعیف، اشتباهات مکرر، یا حتی خروج یک نیروی کلیدی، ممکن است ریشهای عمیقتر از بیانگیزگی یا بیکفایتی داشته باشد؟
کتاب «بیماری روانی در محیط کار» نوشته مری کلر ریس و آدریان فرنهام، دقیقاً همین نقطه کور مدیریتی را هدف قرار میدهد. این کتاب یک جعبه ابزار تشخیصی برای رهبران است تا از حالت «نادیده گرفتن» یا «قضاوت» به حالت «شناسایی و مدیریت هوشمندانه» در قبال چالشهای روانی تیم خود حرکت کنند. در این تحلیل، ما چارچوب کلیدی کتاب را به سه بخش اصلی تقسیم میکنیم: تشخیص انواع اختلالات شخصیتی، تحلیل اعتیادهای مدرن، و طراحی یک محیط کار پیشگیرانه. این اصول را به سناریوهای راهبردی در فضای کسبوکار ایران ترجمه کردهایم تا به شما نشان دهیم چگونه میتوانید ریسکهای پنهان را به فرصتهایی برای ساختن تیمی سالمتر و کارآمدتر تبدیل کنید.
بخش اول: کالبدشکافی اختلالات شخصیتی در محیط کار
نویسندگان کتاب دستهبندی دقیقی از اختلالات شخصیتی ارائه میدهند که گرچه تشخیص بالینی آنها وظیفه متخصص است، اما شناخت الگوهای رفتاری آنها برای هر مدیری یک ضرورت استراتژیک است.
اصل ۱: شناخت شخصیت «بدگمان (پارانوئید)»
اصل کلیدی:
این افراد به طور ذاتی به نیت دیگران مشکوک هستند، به سختی اعتماد میکنند و همیشه در جستجوی تهدیدهای پنهان هستند. آنها میتوانند مدیران ریسک یا تحلیلگران فوقالعادهای باشند، اما در کار تیمی و پذیرش بازخورد به شدت ضعیف عمل میکنند.
 
															کاربرد در ایران (سناریوی راهبردی)
تصور کنید مدیر کنترل کیفیت (QC) یک کارخانه تولیدی معتبر، به دلیل شخصیت بدگمان خود، استانداردهای بسیار سختگیرانهای وضع کرده است. او به گزارشهای تأمینکنندگان اعتماد ندارد و هر محموله مواد اولیه را با وسواس شدید و دوبارهکاری بررسی میکند. این وسواس از یک سو کیفیت محصول نهایی را تضمین کرده و جلوی ورود مواد نامرغوب را گرفته است، اما از سوی دیگر باعث تأخیرهای مکرر در خط تولید و افزایش هزینههای انبارداری شده است. یک رهبر هوشمند، به جای برکناری یا توبیخ او، از این ویژگی به شکلی استراتژیک استفاده میکند: او را مسئول «تیم بازرسی و انتخاب تأمینکنندگان جدید بینالمللی» میکند، جایی که بیاعتمادی و موشکافی برای جلوگیری از ضررهای کلان حیاتی است. سپس، فرآیندهای روزمره کنترل کیفیت داخلی را به فردی میسپارد که ضمن حفظ استانداردها، بتواند سرعت و کارایی را نیز مدیریت کند.
اقدامک فوری:
در مواجهه با چنین فردی، ارتباطات خود را کاملاً مکتوب و شفاف نگه دارید. از بیان ایدههای مبهم خودداری کنید و همه چیز را با داده و مستندات پشتیبانی کنید.
اصل ۲: مدیریت شخصیت «خودشیفته (نارسیست)»
اصل کلیدی:
این افراد نیاز شدیدی به تحسین شدن دارند، همدلی پایینی دارند و خود را برتر میدانند. در فروش و بازاریابی موفقاند، اما با زیر پا گذاشتن دیگران، فرهنگ تیم را مسموم میکنند.
کاربرد در ایران (سناریوی راهبردی)
مدیر فروشی کاریزماتیک ۳۰٪ فروش شرکت را محقق میکند، اما ایدههای دیگران را تحقیر کرده و جوی سمی ایجاد میکند. مدیرعامل به جای اخراج، یک «سیستم امتیازدهی عملکرد متوازن» طراحی میکند که ۵۰٪ آن بر اساس «میزان همکاری موفق با سایر تیمها» و «بازخورد ۳۶۰ درجه» است. این کار، او را مجبور به تعدیل رفتارش میکند.
 
															اقدامک فوری:
هنگام قدردانی از یک فرد خودشیفته، به جای تحسین ویژگی شخصی («تو فوقالعادهای!»)، رفتار مشخص و مفید برای تیم را تحسین کنید («روشی که برای حل مشکل مشتری X به کار بردی، عالی بود»).
اصل ۳: هدایت شخصیت «وسواسی (OCPD)»
اصل کلیدی:
این افراد به شدت به قوانین، نظم و کمالگرایی پایبند هستند. در حسابرسی و کنترل کیفیت عالی عمل میکنند، اما انعطافپذیری پایینی دارند و در برابر تغییر مقاومت میکنند.
 
															کاربرد در ایران (سناریوی راهبردی)
سرپرست کنترل کیفیت به دلیل وسواس روی جزئیات، برنامه تولید را مختل کرده است. مدیر کارخانه به جای توبیخ، او را مسئول پروژه «تدوین استانداردهای کیفی نسل جدید محصولات» میکند (جایی که کمالگرایی او یک سرمایه است) و کنترل روزانه را به فردی عملگراتر میسپارد.
اقدامک فوری:
برای چنین فردی، هر تغییری را به عنوان یک «بهینهسازی فرآیند» با برنامه گام به گام و مدون ارائه دهید تا حس کنترل او حفظ شود.
بخش دوم: اعتیادهای پنهان و راهکارهای کاهش استرس کارکنان
کتاب تأکید میکند که برخی رفتارها که در ظاهر «نرمال» یا حتی «تحسینبرانگیز» هستند، میتوانند شکلی از اعتیاد باشند که مستقیماً به افزایش استرس و فرسودگی منجر میشوند. همانطور که در تحلیل کتاب کالبدشکافی کتاب برند از درون دیدیم، فرهنگ داخلی بر همه چیز مقدم است.
اصل ۴: تشخیص و مدیریت «اعتیاد به کار»
اصل کلیدی:
اعتیاد به کار یک اجبار درونی برای فرار از اضطراب است، نه سختکوشی. این افراد از تفویض اختیار بیزارند و در بلندمدت دچار فرسودگی و افت خلاقیت میشوند.
 
															کاربرد در ایران (سناریوی راهبردی)
در یک استارتاپ، فرهنگ «کار تا پاسی از شب» حاکم است. مدیرعامل متوجه کاهش نوآوری و افزایش باگها میشود. او سیاستی جدید تصویب میکند: «اجباری شدن حداقل سه هفته مرخصی در سال» و «ممنوعیت ایمیل کاری پس از ساعت ۸ شب». این کار، الگوی رفتاری را در سطح کلان تغییر میدهد.
اقدامک فوری:
به عنوان مدیر، خودتان الگو باشید. در زمان مناسب محل کار را ترک کنید و از کارمندانی که از مرخصی خود به خوبی استفاده میکنند، به صورت عمومی قدردانی کنید.
اصل ۵: مواجهه با «سوءمصرف الکل و مواد»
اصل کلیدی:
تأثیر سوءمصرف مواد بر محیط کار شامل کاهش تمرکز، تصمیمات پرریسک و تضعیف روحیه تیم است. وظیفه مدیر، مدیریت «تأثیر رفتار فرد بر عملکرد شغلی» است، نه تشخیص اعتیاد.
کاربرد در ایران (سناریوی راهبردی)
کارشناس فروشی دچار افت عملکرد شدید شده است. مدیر به جای اتهام، یک جلسه خصوصی بر اساس «دادههای عملکردی» برگزار میکند: «در سه ماه گذشته، فروش شما ۲۰٪ کاهش یافته و دو شکایت دریافت کردهایم. این با سابقه شما همخوانی ندارد. سازمان چگونه میتواند کمک کند؟» او تمرکز را روی عملکرد نگه میدارد و راه را برای دریافت کمک باز میگذارد.
 
															اقدامک فوری:
سیاستهای سازمان در قبال مصرف مواد را به طور شفاف و مکتوب ابلاغ کنید. این سیاستها باید بر حفظ محرمانگی و ارائه راهکارهای حمایتی تمرکز داشته باشند.
آزمایشگاه رهبری: چالش شبیهسازی شما
خود را در این سناریو تصور کنید:
- وضعیت: شما مدیرعامل یک آژانس تبلیغاتی هستید. مدیر هنری شما («آقای الف») نابغهای خودشیفته است که طراحان جوان در تیمش دوام نمیآورند. مدیر پروژه شما («خانم ب») شخصیتی وسواسی دارد که فرآیندهایش سرعت تیم را گرفته است. اخیراً این دو نفر بر سر پروژهای بزرگ درگیر شدهاند.
- مأموریت شما:
- با استفاده از اصل ۲، چه «تغییر ساختاری» در سیستم پاداش آقای الف ایجاد میکنید تا او را وادار به همکاری و مربیگری کنید؟
- با الهام از اصل ۳، چگونه نقش خانم ب را بازطراحی میکنید تا از دقت او در جای درست استفاده کرده و گلوگاهها را حذف کنید؟
- برای حل تنش، یک «قانون تعامل» مشترک طراحی کنید که از نقاط قوت هر دو شخصیت به نفع پروژه استفاده کند.
جمعبندی: از مدیریت اضطراب تا طراحی تابآوری
پیام نهایی کتاب «بیماری روانی در محیط کار» یک تغییر پارادایم اساسی برای رهبران است: وظیفه شما رواندرمانی نیست، بلکه «طراحی یک سازمان روانشناختی سالم» است. این به معنای شناخت الگوهای شخصیتی، بازطراحی هوشمندانه نقشها، و ایجاد فرآیندهایی است که از رفتارهای مخرب پیشگیری میکنند. یک سازمان سالم، سازمانی نیست که افراد بینقص دارد، بلکه سازمانی است که میداند چگونه از افراد ناکامل، تیمهای فوقالعاده بسازد.
ما در MILADHR.IR یک جلسه عارضهیابی استراتژیک ۳۰ دقیقهای برگزار میکنیم تا نقاط فشار (Stress Points) و الگوهای رفتاری پنهان در سازمان شما را که باعث کاهش بهرهوری میشوند، شناسایی کنیم.
 
                         
									 
									 
									 
									 
									 
									
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.