خلاصه کتاب: چرایی کار
چرایی کار
The Why of Work
دیو اولریچ و وندی اولریچ
کارمندانی که به شغل خود اهمیت میدهند و فلسفه آن را درک میکنند، از توقعات شما بالاتر رفته و به تعهدی فراتر از شرح وظایفشان عمل خواهند کرد. ارائه خدمات بهتر به مشتریان توسط این کارکنان، سبب تعهد و وفاداری مشتریان به شرکتی خواهد شد که چنین کارکنانی را تربیت و پرورش داده است.
اگرچه دستیابی به چنین وضعیتی آرمانی به نظر میرسد، نویسندگان این کتاب با ارائه راهکارهای کاربردی، مسیر مستحکمی برای شکوفایی حداکثر توان سازمان شما بنا میکنند. آنها توضیح میدهند که چگونه هر فرد و سازمانی میتواند ضمن کسب سود، برای بهترشدن تغییر کند. این کتاب نهتنها در مورد چگونگی ایجاد روابط و پرورش خلاقیت، راهنماییهای دقیقی ارائه میدهد، بلکه به طور ملموس نشان میدهد که چگونه میتوان یک شرکت را پرورش داد که در آن نتایج تجاری و توسعه انسانی در کنار یکدیگر به طور همافزا عمل میکنند.
این کتاب را به مدیران عامل، مدیران میانی و پرسنل منابع انسانی که میخواهند با ارائه خدمات بهتر به کارکنان خود، به مشتریان و دنیای اطرافشان خدمت کنند، پیشنهاد میشود.
دیو اولریچ، استاد دانشکده کسب و کار Ross در دانشگاه میشیگان و شریک گروه RBLاست که 23 کتاب را به نگارش در آورده است. وندی اولریچ، روانشناس، بنیانگذار مرکز رشد Sixteen Stones است.
خلاصه
معنای کار
کار نهتنها راهی برای کسب درآمد است، بلکه سکوی پرتابی بالقوهای برای توسعه انسانی و کشف معنای واقعی زندگی است. کار بخش قابلتوجهی از ساعات بیداری اکثر افراد را به خود اختصاص میدهد و اغلب، تعریفکنندهٔ آنهاست. این جستجو برای معنا به رهبران فرصت میدهد تا با کارکنان خود ارتباط برقرار کنند و مفهوم ضمنی مشاغلشان را شکل دهند، بهنحویکه کارکنان بتوانند بخش بیشتری از آنچه هستند یا میخواهند باشند را به کار خود تزریق کنند. بااینحال، یافتن معنا، راه دیگری برای دستیابی به سود نیز است. کار بامعنا ذاتاً برای کارکنان سازمان شما مفید است و به نفع تجارت عمل میکند.
در دنیای کار، یافتن معنا در میان روزمرگی و خستگی کار طاقتفرسا، چالشی همیشگی است. پیامد این چالش، بهویژه برای کارگرانی که کیفیت زندگیشان به طور مستقیم تحتتأثیر شغلشان قرار دارد، از اهمیتی حیاتی برخوردار است. با وجود پیچیدگیهای گیج کننده دنیای مدرن، تعداد بیشتری از افراد با مشکلات شخصی و حرفه ای روبرو هستند. این مشکلات طیف وسیعی از افسردگی تا عدم تعلق به شغل و طرز فکر “خودمحوری” را شامل می شود. در نتیجه، “تفکر کمبود” ( که نوعی حس منفی از بی اعتمادی فراگیر و خودمحافظتی است) به سرعت و به آسانی به رویه غالب در محیط کار تبدیل می شود.کارکنانی که تحتتأثیر چنین تفکری قرار دارند، به دلیل انباشتهشدن استرس و ترس، در کار خود تلاش کمتری میکنند.
در مقابل، کار بامعنا که دلیلی روشن و متقاعدکننده برای وجودش دارد («چرایی» در قلب آن) یکچرخه مثبت ایجاد میکند. کارکنان میخواهند کاری مهم را انجام دهند که با «دلیل وجودی» شرکتشان همسو باشد. افراد نسبت به کاری که بامعناست اهمیت بیشتری داده و عملکرد بهتری از خود نشان میدهند. آنها از چالشهای واقعی، مشکلات کاری که از آنها میخواهد مهارتها و استعدادهای حقیقی خود را به کار گیرند، لذت میبرند. مزایای مالی بالقوه بیشتر در یک محیط کاری معنادار، تنها یکی از جنبههای سازمان “غنی” است. سازمانی که در آن افراد، آرزوها و اقدامات خود را برای خلق معنا برای خود، ارزش برای ذینفعان و امید برای بشریت، هماهنگ میکنند.
بنابراین، چگونه سازمانها از پناهگاههای تفکر کمبود به مخازن فراوانی و غنا تبدیل میشوند؟ چگونه میتوانید اطمینان حاصل کنید که شرکت شما در دوران خوب و بد بر معنا تمرکز میکند؟ بدیهی است که رهبری لازم است، اما رهبری با ویژگی خاص. مدیران اجرایی باید مسئولیتی را برعهده بگیرند که فراتر از دستیابی به نتایج عالی باشد. مطمئناً نتایج کسبوکار بسیار مهم است، اما مدیرانی که اهمیت «چرایی» کار را درک میکنند، فراتر از نقشهای رهبری سنتی خود عمل کرده و بر توانایی نیروی کار خود برای یادگیری، رشد و امیدواری تأکید میکنند، به طور خلاصه، آنها به شرکتهایشان کمک میکنند تا در خدمت به کارکنان و مشتریانشان، به سطحی از غنا و فراوانی برسند.
دسترسی به این محتوا مخصوص اعضای طلایی است. برای عضویت بر روی دکمه زیر کلیک کنید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.