خلاصه کتاب بازاریابی یعنی این+ویدیو
📔خلاصه کتاب بازاریابی یعنی این
ست گادین
ویدیو خلاصه کتاب بازاریابی یعنی این در زیر ارایه شده است. در این ویدیو، اصول اساسی کتاب «بازاریابی یعنی این» به طور جذاب و قابل فهمی توضیح داده شده، برای آشنایی با مفاهیم اصلی کتاب، این ویدیو را ببینید.
کتاب بازاریابی یعنی این به دنبال پاسخ این سوال است که با وجود اینترنت، شیوه بازاریابی اثربخش چگونه است؟
پایان عمر تبلیغات انبوه
درگذشته شرکتها برای فروش بیشتر محصولات خود از تبلیغات در رسانههای جمعی استفاده میکردند؛ اما امروزه با ظهور اینترنت عمر تبلیغات انبوه به پایان رسیده چرا که هر کس میتواند تصمیم بگیرد چه چیزی و چه محتوایی را ببیند. به طور مثال در اینستاگرام خود شخص انتخاب میکند که چه صفحهای را دنبال کند؛ بنابراین تبلیغات در اینترنت میتواند جایگزین بسیار مناسب و مؤثری برای تبلیغات در رسانههای جمعی مثل تلویزیون باشد.
تبلیغات در اینترنت در کنار مزایا بسیار، معایبی هم دارد، این روزها اکثر مشاغل این شیوه تبلیغاتی را استفاده میکنند، و باعث شده که مردم به حدی در معرض تبلیغات قرار بگیرند که دیگر به تبلیغات توجه نکنند. برای حل این مسئله، 6 مرحله مهم برای بازاریابی اثربخش معرفی میشود
مرحله اول، ریشهیابی خواستهها و نیاز اساسی مشتریان
محصول شما چه ارزشی برای مشتری ایجاد میکند که مشتری حاضر است پولش را برای خرید آن پرداخت کند.
به طور مثال یک کفش مارک را در نظر بگیرید. هیچکس آن را بهخاطر کفش بودنش نمیخواهد؛ بلکه باریشهیابی خواستههای مشتری متوجه میشوید که او کفش را برای داشتن ظاهری آراسته انتخاب میکند و اینکه چرا میخواهد ظاهری آراسته داشته باشد، شاید برای جلبتوجه و برانگیختن تحسین و احترام دیگران باشد. درواقع آن فرد کفش مارک را نمیخواهد، بلکه خواسته اصلی او، یکی از نیازهای اساسی انسانی است و آن کفش ابزاری است برای برآوردهکردن آن خواسته. پس تا اینجا متوجه شدیم که محصول شما باید پاسخگوی یک یا چند خواسته و نیازهای اساسی مشتریان باشد.
مرحله دوم انتخاب مخاطب هدف
در مرحله قبل مشخص کردید که محصول شما قرار است چه خواستهای از مشتریان را برآورده کند حال مخاطب هدف خود را دقیقاً متناسب با آن خواسته را پیدا میکنید. این واقعیت را بپذیرید که همه مشتری شما نیستند چرا که هر کسی خواستههای متفاوتی دارد و شما قادر نخواهید بود همه را راضی نگه دارید.
بعد از مشخصکردن مخاطب هدف، شما با دو گروه مواجه هستید:
گروه اول: پذیرندگان، که پذیرای تغییرات هستند؛ یعنی به طور خلاصه تجربه جدید را با آغوش باز میپذیرند.
گروه دوم: وفقدهندگان، که در برابر تغییرات ایستادگی میکنند. در شروع کار لازم است که مخاطب هدف خود را صرفا پذیرندگان قرار دهید و بر آنها تمرکز کنید.
مرحله سوم: یافتن ارزش شخصی مشتریان
ارزشها، اولویتهایی هستند که افراد باتوجهبه آن، دنبال خواستههایشان میروند. به طور مثال شخصی که قصد خرید کفشی را دارد، ارزشهای متفاوتی میتواند بر تصمیم او مؤثر باشد. اگر اولویتهای او قیمت و محبوبیت باشد، به دنبال برند ارزان و معروف خواهد رفت؛ بنابراین بازاریابها باید مشخص کنند که دقیقاً کدام یک از ارزشهای مشتری میخواهند مورد هدف قرار دهند و باتوجهبه آن محصول را ارائه دهند. بهتر است در ابتدا سراغ ارزشهایی بروید که هنوز اشباع نشده است و یا تلفیقی از ارزشهای متفاوت را ارائه دهید.
مرحله چهارم: قبیله سازی
در این مرحله لازم است که مخاطبان هدف خود را با ایجاد قبیله، به طرفداران وفادار خود تبدیل کنید، نمونه بسیار زیاد این قبایل را میتوان در اطراف خود مشاهده کرد، خصوصاً در شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام. برای ایجاد قبیله نیاز است که بین افرادی که نیازها، خواستهها و ارزشهای مشابهی دارند ارتباط برقرار سازید و آنها را هدایت کنید. برای این منظور باید داستانهایی متناسب با نگرش مخاطبان هدف خود تعریف کنید. این داستانها باید چند پیام در خود داشته باشد و تعهدی را به مخاطب بدهد مثلاً میتوانید به مشتریان خود اینگونه داستان بگویید که اگر شما این محصول را بخرید، یکی از خواستههای شما برآورده میشود. داستانی میتواند تأثیرگذار باشد که با زبان مشترک افراد قبیله بیان شود؛ یعنی استفاده از نمادهایی که باعث شود افراد قبیله وعدههای شما را باور کنند.
مرحله پنجم: متقاعدکردن افراد قبیله برای خرید محصول
برای این منظور باید تنشی ایجاد کنید و نشان دهید که محصول شما میتواند این تنش را برطرف کند. برای ایجاد تنش، به آنها نشان دهید که محصول شما موردعلاقه سایرین بوده و از آن استقبال خوبی شده تا از این طریق آنها احساس کنند از دیگران عقب میمانند. مثلاً میتوانید از افراد محبوب برای رونمایی از محصولتان دعوت کنید و از آنها درخواست کنید نظرشان را درباره محصول شما اعلام کنند.
مرحله ششم: رشد اعضای قبیله با استفاده از اثر شبکهای
در این مرحله میبایست بین مشتریان فعلی و وفقدهندگان ارتباط برقرار کنید. با استفاده از اثر شبکهای میتوانید به این هدف دست یابید. یعنی هر چه از محصول شما بیشتر استفاده شود، ارزش آن بیشتر میشود دلیل آن وجود چرخههای بازخوردی مثبت است. یعنی با استفاده بیشتر از محصول و گرفتن بازخورد و اصلاح آن، محصول شما کاربردیتر خواهد شد و در نتیجه افراد بیشتری از آن استفاده میکنند و باز همین باعث گرفتن بازخورد بیشتر و اصلاحات بیشتر و کاربردیتر شدن محصول میشود و این چرخه مدام تکرار خواهد شد.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.