خلاصه کتاب: شما باز هم تازهکار هستید
شما باز هم تازهکار هستید
So You’re New Again
ادوین هالتون و شارون ناکوئین
پژوهشگران برجسته، ادوین هالتون و شارون ناکوئین، با اتکا به تحقیقات گسترده خود، کتابی مختصر و مفید نگاشتهاند که میتواند راهگشای چالشهای بزرگ پیشروی کارکنان باتجربه باشد، بهویژه آنهایی که شغل خود را ازدستدادهاند یا به خارج از کشور انتقالیافته است. کسانی که فکر میکردند برای همیشه در شغل فعلی خود باقی میمانند، ناگهان خود را در موقعیتی جدید، در یک دفتر جدید و بهعنوان یک فرد تازهوارد میبینند. آنها برای رویارویی با این شرایط، جز آموزههای فرهنگسازمانی محل کار قبلی خود، ابزار دیگری در اختیار ندارند. بااینحال، به عقیدهٔ این نویسندگان، استفاده از اطلاعات فرهنگی منسوخ در محیط جدید، راهی بهسوی تباهی است. آنها به طور مفصل به چرایی این موضوع میپردازند. هر کسبوکاری دارای فرهنگ منحصربهفرد خود است و کارکنان جدید برای پیشرفت باید با این فرهنگ سازگار شده و در محیط کار با همکاران خود روابطی مبتنی بر همدلی و همکاری ایجاد کنند. این کتاب را به تمام کسانی که قصد تغییر شغل دارند، به هر فرد تازهکار و همچنین به تمام کارشناسان منابع انسانی، بهعنوان بخشی از مجموعهی پیش از استخدام برای متقاضیان باتجربه، توصیه میشود.
ادوین هالتون، دکترای آموزش، استاد توسعه منابع انسانی در دانشگاه ایالتی لوئیزیانا (LSU) است. او در این دانشگاه هدایت مرکز توسعه رهبری را به عهده دارد. هالتون همچنین رئیس سابق آکادمی توسعه منابع انسانی بوده است.
شارون اس. ناکوئین، دکترای فلسفه، ریاست دفتر تحقیقات توسعه منابع انسانی در LSU را بر عهده دارد و در آن رشته به عنوان استادیار مشغول به فعالیت است. کتاب این دو نویسنده بخشی از مجموعه “مدیریت تحولات شغلی” است.
خلاصه
شما دوباره تازهکار هستید.
پائول از مدیریت ارشد و رهبری تیم فروش خسته شده بود. وظیفهی آموزش کارکنان جدید و تشویق آنها بهمنظور تحقق اهداف فروش، برای او جذابیت نداشت. اغلب اوقات، او مجبور بود برای همگامشدن با اهداف روبهرشد، هم بهعنوان فروشنده و هم بهعنوان مدیر فروش عمل کند؛ بنابراین هنگامی که شرکت دیگری به پائول شغل فروش با افزایش قابلتوجه حقوق و پاداش را پیشنهاد داد، او با آغوش باز پذیرفت. پیش از ورود پائول به شرکت جدید، او اطلاعات کاملی از ویژگیها و مزایای خط تولید آن کسب کرده بود. این خط تولید، اگرچه شباهتهایی به محصولات قبلی او داشت، اما از کیفیت و قیمت بالاتری برخوردار بود. پائول مطمئن بود که میتواند با استفاده از تجربهاش، به بقیهی کارکنان بخش فروش که اکثراً جوانتر بودند، نشان دهد که یک فروشندهی واقعی چگونه کارش را انجام میدهد. تا هفتهی دوم، پائول از پیشبینیهای فروش ماهانه برای فروشندگان جدید فراتر رفت. تا هفتهی سوم، پائول به تماسهای فروش همکارانش گوش میداد و دربارهی کمبودها و نقاط قوتشان به آنها مشاوره میداد. او فکر میکرد با هر جلسه آموزشیِ متوالی، پیشرفتی در آنها حاصل میشود.
دسترسی به این محتوا مخصوص اعضای طلایی است. برای عضویت بر روی دکمه زیر کلیک کنید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.